(( سایه ای از پشت پرده ))

نشونه دوران پشت پرده سایه هاست !

(( سایه ای از پشت پرده ))

نشونه دوران پشت پرده سایه هاست !

( مترو )

یا للعجب ...

نمیدونم تا حالا سوار مترو شدین یا نه ؟ ولی مطمئنا ، اگر ساکن تهران بوده باشین ، خواه ناخواه ، برای یکبار هم که شده ، گذرتون به ناوگان حمل و نقل ریلی ، پایتخت افتاده . حالا اگر به هردلیلی ، این توفیق نصیبتون نشده ، پیشنهاد می کنم برای یک بار هم که شده ، به یکی از ایستگاههای مترو سری بزنید . آخه دیدن ، اتفاقاتی که داخل مترو و در طول یک سفر درون شهری براتون پیش میاد ، خالی از لطف نیست . باور کنین با پدیده های شگفت انگیزی رو به رو میشین که به نظر من ، اصلا خوشایند و در شأن فرهنگ ایران و ایرانی نیست . ولی چه کنیم که متاسفانه همه ی این افراد هموطنای خودمون هستن و با عنایت به اصل ایرانی بودن ، همه اعمال و رفتار این جماعت از پَس . اصلا می دونید چیه ، اصولا ماها ، عادت کردیم ، که اول یک وسیله رو وارد زندگیمون کنیم و بعد ، به دنبال فرهنگ استفاده از اون بگردیم .

راستش پنج شنبه هفته گذشته ، جهت رفتن به بهشت زهرا و دیدار اقوام و دوستانی که به دیار باقی شتافتند ، مجبور به استفاده از این وسیله نقلیه عمومی شدم . البته بار اولم نبود که از مترو استفاده می کردم ، اما خاصیت وبلاگ نویسی باعث شده که به اتفاقاتی که در اطرافم می افته ، دقت بیشتری داشته باشم . به همین جهت در طول این سفر زیر زمینی و بعضا رو زمینی ، یک سری رفتارها و حرکات محیر العقولی از این ملت شهیدپرور دیدم ، که تا الان به این برخوردها ، با دید کارشناسانه خودم !!!!! دقت نکرده بودم .

1- یکی از اون رفتارها ، دقیقا در زمان ورود قطار به ایستگاه اتفاق می افته ؛ نمیدونم ، دقت کردین : مدام از پشت بلندگوی ایستگاه اعلام میشه : (( مسافرین محترم ، لطفا از خط قرمز کنار جایگاه ، عبور نکنید ! )) حالا واکنش افراد نسبت به این هشدار : یه سری اونقد گیج و بوق ، تشریف دارن که اصلا نمی فهمن ، این مأمور بدبخت ، داره خودشو واسه کی جِر میده . از اونور ، یه عده هم برای اینکه نشون بدن ، خیلی آدمای نترس و باچیزی !!! هستند ، از خط که عبور می کنند هیچ ، حاضرن رو ریل هم بپرن ! به خدا آدم مات می مونه ، چی بگه .

2- حالا موقعیکه قطار به ایستگاه میرسه و درب واگنها باز میشه ..... ، آقا این خلق الله برای سوار شدن ، با دورخیزی که بیشتر شبیه ، دورخیز شرکت کننده های مسابقات پَرش سه گامه ، خودشون رو به داخل واگن پرتاب می کنن . جالبه که ، در این خیزش کانگورو وار ، وضعیت هیچ کس و هیچ چیز ( اعم از زن و بچه و پیر و جوون ) واسشون مهم نیست .

3- یه چیز دیگه ، که به نظرم خیلی جالب اومد ، این بود که ، مترو تنها وسیله ایه ، که اول مسافرای داخل ایستگاه سوار میشن و بعد افرادیکه قصد پیاده شدن دارند ، قطار رو ترک می کنن !!! خدائیش خنده دار نیست ؟ تازه ، خوبه که رو سردر تمام دربها هم نوشته شده که : (( مسافر گرامی ، ابتدا اجازه دهید ، مسافرانی که قصد ترک کردن قطار را دارند ، از واگن خارج ، و سپس شما سوار شوید . )) اما پنداری همه مسافران عزیز !!! آهو تشریف دارن و هیچ کس این جمله رو نمی بینه !

4- یه چیز دیگه ، که این هفته برای اولین بار دیدم ، این بود که ، مترو شده پاتوق یک سری افراد کور و چلاغ و گدا و دزد و جیب بر و .... ( خدا بده برکت ) . تروخدا موقع سوار و پیاده شدن از واگن ، مواظب کیف و جیبتون باشین . راستش تو راه برگشت به منزل ، موقع توقف تو ایستگاه امام خمینی و هجوم بی محابای ملت برای سوار شدن ، تو همون هیرو ویریه هُل دادن ها ، موبایل دو تا از مسافرها رو زدن ، که خوشبختانه با تیزچنگی یکی دیگه از مسافرا ، مچ آقا دزده در حین سرقت گرفته شد . جالبه ، بهش میگه : موبایل این آقا دست تو چیکار می کنه ؟ باکمال پرروئی جواب میده : می چه میدونم !!! احتمالا موقع سوار شدن افتاده تو جیبم !!! البته به ایستگاه بعدی که رسیدیم ، آقا دزده رو به حراست مستقر در ایستگاه ، تحویل دادن . اما خب ، چه فایده ؟ مطمئنم ، آقا دزده مهربون ، بعد از پرداخت باج سیبیل و بنا به مسائل امنیتی !!! ، مجددا آزاد میشه و دوباره روز از نو ، روزی از نو !!!

5- یه کار دیگه ای که ، جدیدا مد شده و من تا الان ندیده بودم و در نوع خودش هم یک رویداد منحصر به فرد به حساب میاد ، نوشتن یادگاری ، شماره تلفن و ترسیم انواع و اقسام نقوش مینیاتوری و نموداری ، روی در و دیوار واگنهای مترو هستش . من جدا نمی فهمم که ما تا کی می خوایم این فرهنگ و پرستیژه بالامون رو به رُخ مردم دنیا بکشیم . بسه بابا ، به خدا خجالت داره . بعدشم ، به نظر من افرادیکه بی هنریشونو ، رو در و دیواره واگنها خرج می کنن و با این کارشون به سرمایه ملی ما آسیب می رسونن ، یک مشت عقب افتاده ذهنی هستن که متاسفانه واگنهای قطار رو ، با خر دوسیلندر کدخدای دهشون اشتباه گرفتن . جدا این فرهنگ بالای اجتماعی ، تو مملکته ما چه کردههههههههههههه !

6- حالا بماند ، که بعضی از خانومهان نسبتا محترم ، هم با کمال پرروئی سوار واگنهای مربوط به آقایون میشن ! تازه اونم تو اوج شلوغی و ازدحام ، زوری خودشونو می چپونن قاطیه ما آقایون ؟ آخه بابا ، به خدا من اینکاره نیستم . درسته از قروقاطی وایسادن ، بدم نمیاد ، ولی خب نه اینجوری !!! ماشالله اونقدم کم رو تشریف دارن ، که اگه یه وقت بهشون اعتراض کنی ، که خانوم جون بی زحمت ، اگر میشه تشریف ببرید تو قسمته بانوان ، اونجا خالیه ؟ همچین نگات می کنه ، پنداری می خواد از قسمت تحتانی ، جِرت بده !

علی ایحال ، یکبار دیگر ملت غیور ما ، به جهانیان ثابت کردند ، که با تکیه بر اصول فرهنگیه بومی و تخمانتیکه حاکم بر جامعه ایرانی ، می توان از مترو هم به نحو احسنت !!!! استفاده کرد . البته شایدم امثال من که خیلی ادعای با فرهنگیمون میشه ، نمیتونیم خودمونو با این فرهنگ تخمی تخیلی ، وفق بدیم . البته همشم مردم ما مقصر نیستن ، حیف که نمی خوام پا رو اونجای مسئولین مترو بزارم ، وگرنه می گفتم که ، تو این آشفته بازاره بی بنزینی و کمبود سوخت ، و هجوم سرسام آور مردم ، چه گربه ها که نمی رقصونند و چه بامبول و مسخره بازیها که از خودشون در نمیارن . بطور مثال ، یه روز کولر قطارهاشون کار می کنه میشه یخچال فریزر ، موقعیم که شیطنتشون گل می کنه و به اسم خرید تجهیزات ، می خوان نرخ بلیطها رو بکشن بالا ، واگنها از شدت گرما تبدیل میشه به سونای بخار ، در حدی که از دم و دستگاه آدمم ، چیک چیک ، آب راه می افته . حالا بماند که ، چه فشار ..... !!! سعی می کنم ، راجع به این مشکلات مدیریتی مترو هم ، مفصل تر بنویسم . راستش حرف زدن راجع به دنیای بی پدر و مادر ، و ایضا پدرسوخته سیاست ، دو تا چیز !!! می خواد که من نمیدونم ، دارم یا ندارم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد