(( سایه ای از پشت پرده ))

نشونه دوران پشت پرده سایه هاست !

(( سایه ای از پشت پرده ))

نشونه دوران پشت پرده سایه هاست !

( سیخ داغ )

روز اول کاری در ...

 الان که دارم این وقایع اتفاقیه رو می نویسم ، دقیقا ساعت 9 صبح روز پنج شنبس و من روز دومیه که تو این شرکت غول پیکر مشغول به کار شدم . نمی خوام چُسی بیام  ، اما بعد از کلی جنگ و دعوا با یه بنده خدائی ، بالاخره بله رو گفتم و قبول کردم که تو این شرکت استخدام بشم . نمی دونمم که آخر و عاقبتم چی میشه ، با خداست . بگذریم ... . یه چیزی که از دیروز خیلی به نظرم جالب اومده و توجه منو به خودش جلب کرده ، اینه که تمام همکارای جدیدم اکثرا آدمای خوش برخورد و محترمی هستن . خصوصا رئیسمون که واقعا یک انسان بسیار مودبه . البته الان برای اظهار نظر کردن خیلی سخته و نمیشه روی ظاهر افراد قضاوت کرد که مثلا این آدم با این طرز برخورد محترمانه ، حقیقتا آدم خوبیه یا نه ؟ ولی راجع به رئیس بزرگ ، با هرکدوم از بچه ها که صحبت کردم اکثرا ازش تعریف می کردن و می گفتن که خیلی آدم خوب و مهربونیه . به هرحال باید ماند و دید .

خب می خوام یه مقدار از موقعیته استراتژیک محیط کارم براتون بگم . فکر کنم خوشتون بیاد و بعضیها هم ذوق مرگ بشن که ، کاشکی جای من بودن !!! واقعا نمیدونم که این از خوش شانسیه منه یا از بدشانسیم ، چون دقیقا میز من روبه روی W.C خانوما قرار گرفته  ، البته این خودش جای بسی تعجب داره ، که چرا یک همچنین رخدادهای منحصربه فردی ، فقط برای من اتفاق می افته . ولی خب بین خودمون باشه ، این میدان دیدی که من دارم ، جون میده واسه آدمای چشم چرون و هیز  . فلذا اینم گفته باشم که من پسر فوق العاده چشم و دل پاکی هستم . چون معمولا تو اینجور مواقع مثله یک پسر خوب و نجیب و ایضا عجیب ، سرمو میندازم پائین و اصلا به روی خودم نمیارم که چه خبره ؟

ولی دیروز که به چهره دو تا از این بانوان محترمه توجه کردم ، به این نتیجه رسیدم که اگر این W.C نبود ، چه بلاها که به سر این بشر دوپا نمیومد . مِدِنی !!! اکثر این مراجعه کننده ها در موقع ورود به موال یه قیافه ای دارن ، و موقع خروج هم یک چهره کاملا متفاوت با قبل . البته اون چهره ی قبل از عملیات تخلیه ، خیلی خیلی خنده داره  ! طبق آخرین تحقیقات من ، خانوما ( البته همکارای ما که اینجورین !!!!!! ) جیششونو تا سرحد مرگ نگه میدارن و موقعیکه در شرف انفجار قرار گرفتن ، تصمیم به اجابت مزاج می گیرن . برای همینم بیشترشون عجله ای ، یعنی بدو بدو و با چهره ای رنگ پریده به سمت دستشوئی حرکت می کنن . البته من کارشناس نیستم که بخوام اظهارنظر کنم !!! شایدم دلایل متعدد دیگه ای وجود داشته باشه ، که اصلا اصلا به من و امثال من ربطی نداشته باشه ( حیف که نمی خوام ربطش بدم ، وگرنه ....  ) ، اما نظر من همین چیزی بود که گفتم و فکر هم می کنم تا حدی درست باشه ، چون از قدیم و ندیم هم گفتن : رنگ رخساره خبر می دهد از سِرّ درون !!!!

حالا ؛ از اونور عملیات های مربوط به جیش جات ( اعم از بزرگ و کوچیک ) که انجام شد ، با چهره ای بشاش و شاداب از W.C خارج میشن و بعضا موقع خروج یک خنده ملیح هم تحویل من میدن و منه بیچاره هم نمی دونم باید چه عکس العملی نشون بدم  . البته میشه حدس زد که این خنده ملیحانه از کجاشون نشأت می گیره ! بماند ... نگران نباشید ، نمیگم کجاشون ؟ چون ممکنه به بعضیا بربخوره و فکر کنن که من خیلی بی ادب تشریف دارم . همونطور که گفتم این مشاهدات همه مال دیروز بود و من به عنوان یک کارمند وظیفه شناس از امروز سعی کرده و خواهم کرد ، که سرم به کار خودم باشه و دیگه از این مشاهدات متافیزیکی انجام ندم  . البته میدونم که نمیشه ، ولی تلاشمو می کنم که دیگه تکرار نشه . ( چند لحظه صبر کنید ... )

خب . همین چند لحظه صبر شما ، برای من بالغ بر سه ساعت طول کشید . چون الان که می خوام ادامه مطالبمو بنویسم ، دقیقا ساعت دوازده ظهر هستش . داشتم می گفتم که ...

حالا تو همین جماعت همکار از نوع اناثش ، یه دخترخانومی هست که خیلی در حق من لطف کرده . یعنی از دیروز که تو این شرکت مشغول به کار شدم ، کل سیستم اتوماسیون اداری رو برای من شرح داده ، اونم در کمال متانت و حوصله . جدا جای خواهری ، خیلی خانومه و امیدوارم یه روزی بتونم ، این لطفشو جبران کنم  . درسته اعتراف کردن خیلی سخته ، اما ، مِدِنی !!!! من چون خیلی گیج تشریف دارم و همیشه موقع یادگیری به همه کس و همه چی فکر می کنم الا همون چیز مورد بحث ، برای همینم سر و کله زدن با موجودی به خنگیه من  کار فوق العاده دشوار و سختیه . به همین علتم باید به ایشون فوق العاده سختی کار تعلق بگیره !!!

از خانومای همکار که بگذریم ، اینجانب بیشتر با رئیس بزرگ  ارتباط دارم و در حال حاضرم ، به عنوان رئیس دفتر معاونت اداری مشغول به کار هستم . شکرخدا همه چی خوب و میزونه . البت نمیدونم ، شاید چون تازه واردم و داغ  ، همه چی به نظرم خوب اومده و واقعیت چیز دیگه ایه !! فکر کنم به مرور زمان واقعیت قضیه معلوم بشه .

دیشب تو راه بازگشت به منزل ، یکی از همکارا ، توصیه های پدرانه ای به من کرد که خیلی برام ارزشمند بود ، می گفتش : پسرم از من میشنوی تو محیط کارت با کسی شوخی نکن ، سعی کن کارتو به نحو احسنت انجام بدی ، حواست به دور و برت باشه ، چون آدم چیز گُنده هم زیاده و ممکنه که برات بزنن  و ..... خلاصه از این قسم نصیحتهای پدرانه . من هم بعد از شنیدن نصایح ایشون از همون دیشب عزممو ، جزم و اونجامم هَماوُردم که این سیستم اداری رو ، هرچه زودتر یاد بگیرم و پوز این همکارای چیز گشاد قسمت رو بزنم .

شاید فکر کنید که ، چه دلیلی داشته ، که من یه همچین تصمیمی گرفتم ؟ واقعیته امر اینه که متاسفانه اکثر همکارای آقا ، عمدتا در طول زمان اداری ، دست به خایه  تشریف دارن و مدام در حال چیزموش ، چال کردن هستن . اونقد تنبل و موزمارن ، که وقت اداریشون رو به ولگردی و حرفای صدتا یه غاز زدن میگذرونن و بعد به اسم داشتن کارای نیمه تموم ، اضافه کاری هم می مونن . ای الهی که اون اضافه کاری بخوره تو فرق سرتون . والله این پولی که اینا می گیرن مشکل داره ، حتی از گوشت سگم ، حرومتره . بی خود نیست یک شبه همش خرج دوا و دکتر و عمل بواسیر و هزارتا کوفتو زهر مار دیگه میشه  . من نمیدونم مملکته ما ، با یه همچین مجموعه اداری و کارمندهای فداکاری !!!! ، چطور می خواد پیشرفت کنه ، الله اعلم . بیخود نیست میگن : مملکتو امام زمان (عج) نگه داشته . چون اگه دست این مفت خورا باشه ، دو روزه همه سرمایه کشورمونو به چیز میدن .

علی ایحال نتیجه این آپ اینه که ، اولا این خیلی اشتباهه که به خاطر تنبلی یا بعضا انجام کار اداری ، هی برای جیشتون بخونید : جیشم برو فردا بیا ، با آفتابه طلا بیا ! از من گفتن بود ، چون ممکنه یه دفعه منفجر بشین و همه چی رو به ...  بکشید !! ثانیا خوبه که هممون یه ذره وجدان و حس احساس مسئولیت داشته باشیم . اونی که از زیر کار درمیره ، فکر میکنه که زرنگه و هیچکس نمی بینش ، غافل از اینکه ، ای خر غلمراد ، تو کجا داری سیر می کنی ؟ چون اون خدائی که ناظر به همه اعمال ماست ، یه سیخ داغ و درازی واست آماده کرده تا در ازای جزای اعمالت ، به ماتحتت حواله کنه ! تازه اونم نه از قسمت داغ سیخ ، بلکه از قسمت سرد سیخ !!! ( هرکس تونست بگه ، چرا از قسمت سرد سیخ ، تو اونجای فرد از زیرکار دررو ، وارد می کنن و چرا قسمت داغ سیخ بیرون می مونه ؟؟؟؟؟ هرکس بگه جایزه داره . ) و ثالثا اینکه مطمئن باش که تو همین دنیا هم ، تقاص این کم فروشیها و پدرسوخته بازیهاتو خواهی داد . شک نکن ، جناب آقای همکاره زبر و زرنگ !!!!

نظرات 8 + ارسال نظر
Severus Snape جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 00:41 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

سلام./
اون مباله نه موال. دلیلش هم اینه که جمع مکسر مبله.
MOBL
گرفتی/؟
درضمن ...گوزن، قلمراد.

Severus Snape شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 16:44 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

چه میکنی ؟

Severus Snape سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:17 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

http://italy-germany.mihanblog.com/Post-25.aspx
این آپم خیلی توپه دانلود کن ولی توی پست آخر نظربده
لینک:
http://italy-germany.mihanblog.com

Severus Snape چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:49 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

کجائی، نیستی ؟
یه جمله تاریخی هری توی ۳۷سالگی می گه خیلی توپه./

امشب ۱۱:۳۰بیا که ببینی چه کولا کی کرده.
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

Severus Snape چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 19:45 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

http://www.japantoday.com/news/jp/dbfiles/picture/926L2.jpg

http://www.international.ucla.edu/cms/images/KatieLeung6.jpg

Severus Snape چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:54 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

پیش ما نمیای ؟
بالاخره چشم ما به جمال!!! پالس تیوی روشن شد .
خرید پستی رو حال کردی؟
عکسها ی کامنت قبل چطور بودن؟

Severus Snape پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:36 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

http://www.payeganltd.com/goodimages/harry9.jpg

لینکت کردم دیدن این ۱۰۰٪ یه

Severus Snape شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 22:46 http://www.italy-Germany.mihanblog.com/

های./

ایرج قادری فیلمهای هری پاتر را با بازیگران ایرانی میسازد.
انتخاب های اولیه بازیگران هم صورت گرفته و ایرج نوذری برای نقش پروفسور سِو ِروس اسنیپ انتخاب شده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد